Sunday, September 14, 2008

عاشقانه - 99



99
عـاشــقـانـه

*****

گفتم که اگر نیایی

سراغ ات را می گیرم و یک راست

می زنم به آسمان

حالا هـِــی بـِـپـَـر !

بالا

بالاتر

اصلاً می دانی !

امروز که دست نوشته های تورا می خواندم

با خودم می گفتم

چقدر خواندن تو سخت

شنیدن ات سخت تر شده

پس بگو

می خواستی حواس مرا

پرتِ بوسه های باران زده کنی

تا

تا نگویم آخر بیا یک قدم

تنها یک قدم

به لبه ی دیوار نزدیک تر شویم

گل ِ من !

از دمدمای پنجشنبه تا خود ِ امروز ِ دور

صدای تو که می آمد

نمیدانم زمین بود یا من

که هــِــی به دور هم می پیچیدیم

راستش را بگو

از کدامین سوی

با کدامین نگاه می خواستی

رؤیای تو را در آغوش گیرم

ِای ي ي . . .

اکنون ساکت می مانم ، ساده

بگذار برای یکبار هم که شده

حدس بزنم

با باران به شمال می روی

یا از خورشید به جنوب

خواهش می کنم بنشین

نفس نفس زدن ِ تو

برای قلب ِ من خوب نیست

اصلاً دوباره از اول می خوانم :

- انگار باز یکی

میان واژه های از هم گسیخته

نام مرا صدا کرده است

پلک هایم ثانیه ها را می شمرند

اما تو . . .

آرامش را در همین نزدیکی

میان واژه های سلام

به تنهایی ام

هدیه کردی . . . -

مجيد گل محمدي

87.06.10

No comments: