Saturday, September 13, 2008

عاشقانه - 95


95

عــاشــقـانـه

*****

مي خواهم

از وراي عاشقانه هايم

دوباره زاده شوم

اكنون وقت آمدن ات

از پشت قطره هاي باران است

پس بيا

بيا و كنار همين دل بيقرار من

بنشين و دو كلام عشق بگو

َرنگ بپاش

چشمانم آبستن شده اند

انگار آرزوهاي ام همه گي

در راه اند

بوي چشمه

گندم

عشق

دست هاي تو كه طعم خوش خوشِ صبح را دارند

مي خواهم

از درون اين رَحِم جادويي

و كنار همين اقيانوس

- آغوش ات-

دق الباب كنم

مي دانم كه حرف هايم به گوش تو خواهند رسيد

پس بيا و دل بيقرارم را

كه كنار همين جاده

رو به نزديكي چشمانت بر پاست

تماشا كن

خالي از لطف تو

مفهوم ندارد دنيا

مجيد گل محمدي

87.06.04

No comments: