Saturday, September 13, 2008

عاشقانه - 94


94

عاشقانه

*****

مي بيني ام

در پاي عشق تو

بردبار گشته ام

وين بيقراري ام

تعبير رازهاي ستودني شده ست

اينجا

كنار مغز ِ من

انديشه هاي نــَـغـز

اوجي گرفته اند

حاشا كه دم به غــــم دهم و

تسليم آن شوم

هميشه در كنار لحظه هاي ناب

باران و آينه

رعد و غرور و عشق

من موج مي شوم

اما كنار چشم تو

احساس ضعف مي كنم

هــِـي فكر مي كنم

بايد چگونه سر كــُـنم

سر خوش بماني و دستم تورا

خوشحال تر كند

مي بيني ام

چه سان در پيش ِ چشم ِ تو

من آب مي شوم

بخار مي شوم

هر روز تازه مي شوم

من نو به نو

هر روز ساده مي شوم

ساده مي شوم

بنشين دمي

بنشين به ياد من

آرام مي شوم

باور كن از دلم هرگز نمي روي

اي عشق بي غروب

اي راز ماندگار

مجيد گل محمدي

87.06.03

No comments: