Tuesday, September 16, 2008

عاشقانه - 106


106

عــاشقــانه

*****

چرا تو ؟

به يكباره از بي هنگام ِ عشق

پنجره را نشانه مي گيري

كه پرواز كن !

با كدامين آسمان ِ بي تو

بي كدامين پر

رهنمون مي كني ام

تا كـُـنام خورشيد

اگر درست نگاهم كني

هنوز شراب و خمار

حضور خويش را مسجل مي دانند

و پيمانه

شكسته دردست

اما تو

به يكباره مرا مي خواني

كه برقص !

بي كدامين رطل موزون و قرار

با كدامين زنگ

و چرا تو ؟

چرا حالا ؟

شوق ِ پُر خلسه ي من را

هوشيار مي خواهي

مي دانم و مي پندارم كه فقط ما

يعني تو

يعني من

پيوند خورده با رود و آرام و آبي

بايد عاشق ِ هم بوده باشيم

كه پيوسته به همين بي هنگامي

دل بستيم

اما تو چرا؟

من . . . !

مجید گل محمدی

87.06.23

No comments: