*****
بادبان هايم
افراشته اند
تا كه در ساحل ِ تو
آرام بگيرم
اين دو خط را بر قلبم
من به عشق ِ تو نوشتم
ود رون بطري ز شراب
دست امواج اهورايي دريا
به امانت دادم
و به زودي مي دانم
تو كه در بستري از عشق
بي تابي
با حريري رؤيايي
بر خواهي خواست
دل به دريا خواهي زد و سرود قلب ام را
با همآوايي ِ اين نبض ِ پر از احساس
كه به رگ هاي شيارين ِ لبان
مي لغزد
خواهي خواند
باد مي آيد و من
سرشارم
و به شور ِ در تو آميختن
انگيختن
مي زنم بر آب . . .
تن ِ تو
واپسين مقصد بيتوته ي من
و شـــــعورم آبستن
ز حلول ات در روحم
مجيد گل محمدي
87.05.23
87.05.23
No comments:
Post a Comment