Friday, September 5, 2008

عاشقانه - 75

75

عــاشقــانه

*****

در من بيآرام

آرام

آرام

چشمان خويش ات بر بند

كه شبِ سرشار از شرابخانه ي احساس تو را

آرام

آرام مي خواهم

دست هاي باور من

با پستان هاي بالغِ تو

باز از نو

بارور خواهند شد

و انديشه هاي تو در تو

پرواز خيالات موهوم

انزواي مطلق را

بدرود خواهم گفت

بدرود

ديگر نمي خواهم

چيزي نمي خواهم

جز هزيان هاي عاشقانه و خمارآلود

كه پهناور ترينِ غزل ها را

به پندار بشريت

تقديم مي دارند

نه براي اثبات

نه براي انكار

براي رسيدن به گريزگاهي

يا پناهگاهي

تنها عشق است

كه

هست

مجید گل محمدی

87.04.24

No comments: