Monday, September 8, 2008

عاشقانه - 82

82

عــاشقــانه

*****

زبان ام را

از غم روزگاران

بر گرفته ام

كه رهايي را اينچنين مي سـُـرايم

و اين روشنايي چشمان ام

از حضور گرم توست

كه اينچنين بي ريا

گهواره ي آغوش ات را

با عطر خيال انگيزت

بر من گسترده اي

چيزي در گوش تو

زمزمه مي كنم

كه اگر خواب باشي يا بيدار

رؤياي خوفناك و دلهره آور

از ساليان گذشته ات

پاره پاره مي شود

اما

اما اين ام كافي نيست

نه من جايگزين ام

و نه هست جايگزيني بر من

فقط از ياد مبر

تا بدانجا كه رؤياي تو

به آينده نگاه مي كند

و تو در آن پيش قدم مي مياني

لحظه اي درنگ

در كارم نيست

مي آيم

مي دَوَم

و زبانم

دستم

و دلم را

از غم روزگاران بر مي گيرم

گوش ات را جلو بيار

.

.

جلو تر

.

.

دوستت دارم

به همين سادگي

مجید گل محمدی

87.05.10

No comments: