298
*****
آيينه از نگاه تو خود را مي آرايد
من با آتش
كه از تراكم هيزم علاقه ام
با تو روشن است
دستي بزن به اين برهنه روح پاييزي
كه جمع ِ حواس اش كنار تو ست
آنسان بسازدش
تا گونه هاي رنج ديده اش
از حس ِ تر شدن
لبريز تر شود
اين عشق از جنس لوت نيست
پاييز را بهانه كرده است
قدري به آينه نگاه كن
مرا ببين
كز آتشي كه سر زده از قلب ها
حلول كرده است
خويش را به عشق تو پاييز كرده است .
*****
آيينه از نگاه تو خود را مي آرايد
من با آتش
كه از تراكم هيزم علاقه ام
با تو روشن است
دستي بزن به اين برهنه روح پاييزي
كه جمع ِ حواس اش كنار تو ست
آنسان بسازدش
تا گونه هاي رنج ديده اش
از حس ِ تر شدن
لبريز تر شود
اين عشق از جنس لوت نيست
پاييز را بهانه كرده است
قدري به آينه نگاه كن
مرا ببين
كز آتشي كه سر زده از قلب ها
حلول كرده است
خويش را به عشق تو پاييز كرده است .
88/07/08
No comments:
Post a Comment