Thursday, September 24, 2009

263

263
عاشقانه
*****
تو مهربانوي من
نور ماه را دست كاري مي كني
روز را به كام شب
پاييز را به حال عشق
رها مي كني
و با نگاه ناگهاني ات
به بوسه هاي نم گسار من
راه را اشاره مي كني
ابر مي تپد
برگ مي خزد
و بوسه هاي من راه مي كشند
تا كناره ي لبت
با اين تن تكيده ام
در حجم بازوان تو
با اينكه آسمان به باد و ابر
دائم بهانه مي كند
مهربانوي من
پاييز را به جان ِ من
من را به نام عشق
با دست هاي خويش
آواره مي كني
88.07.02

No comments: