56
عــاشقــانه
*****
لب ات به سكوت نشسته و
چشم ات هنوز
رؤياي دريا شدن دارد
لبخند را معجزه اي كن
بگذار ميان ما
سخني از جنس آب
جاري گردد
من در نقطه اي ايستاده ام
كه فراز و نشيب نگاهت را
خوب مي فهمم
بگذار
به پاس اينهمه سادگي
باران ببارد ...
مجید گل محمدی
87.02.11
No comments:
Post a Comment