22
عــاشقــانه
*****
اين ترانه اي كه مي سرايم
ترانه ي عشق است
كه زماني ست
بر بلند ترين قله اش ايستاده ام و
زمزمه مي كنم
همچون جوانه ي گياهي نورسته
چشم گشوده به اين دنيا
آري
به راستي
من دوباره زاده شده ام
وتو
همچون هوا در نفس هايم
مي روي و مي آيي
ديگر پذيرفتن اش دشوار نيست
كه باز آفريده شدم
از دستان ات
و زمان باز نخواهد گشت
بي آنكه طلب كند از ما
مي گذريم و مي گذرد
و من
و تو
به تمامي به هم ياري خواهيم داد
هر چند
احساس مي كنم كوچه هاي خالي و خلوت را
اما
تو از پس پنجره هنوز
حضور پر تردد عشق را
پرتاب مي كني
مجید گل محمدی
85.11.07
No comments:
Post a Comment