340
*****
فردا از دريچه ي پاييز
پرنده اي به آستان نور پر مي گشايد
و جاده ها
از پشت پيچستان مسير مي يابند
به سوي آينه اي كه زلال ِ مهر بر آن تابيده
دست ها بوي گياهان شفا بخش مي گيرند
لب ها
بوسه هاي خويش را برهنه بر چشماني زيبا
مي كارند
و بلور احساس ، پر از شراب
ايثار مي شود به يمن سلامت
در اوج پر گشودن پرنده اي
كه به آستان ِ نور
رهيده است
*****
فردا از دريچه ي پاييز
پرنده اي به آستان نور پر مي گشايد
و جاده ها
از پشت پيچستان مسير مي يابند
به سوي آينه اي كه زلال ِ مهر بر آن تابيده
دست ها بوي گياهان شفا بخش مي گيرند
لب ها
بوسه هاي خويش را برهنه بر چشماني زيبا
مي كارند
و بلور احساس ، پر از شراب
ايثار مي شود به يمن سلامت
در اوج پر گشودن پرنده اي
كه به آستان ِ نور
رهيده است
88/07/26
No comments:
Post a Comment