Saturday, October 3, 2009

عاشقانه-308

308
*****
شكفته مي شوند با طرح خنده هاي تو
چشم هاي من
زاده مي شوند و مي رويند
شاخ و برگ احساسم
با نفس هاي شگرف ِ تو ،
به نقطه اي رسيده ام كه زبان انگشتان ات را
از فاصله اي دور
كه نقش مي زنند در آسمان
مي فهمم
نيازي به سخن گفتن نيست مهربانو !
تو هر چه عشق را
با زبان ِ بي زباني سوي من گسيل مي داري
منم كه گنگ و نا شنوا
تنها
به واكنش
لب خوان ِ زمزمه هاي عاشقانه ي تو مانده ام
88/07/11

No comments: