Monday, December 21, 2009

عاشقانه - 372

372
***
جمله ات را با پاييز ساختي ، مهربانو !
و فراموش نشد بوسه اي از عشق
كه عمرش
به درازاي شب يلدا بود
بي زمان از دل و دلتنگي
تا گذاري بن بست
چه سخن ها كه نگفتيم و نرفتيم
آسمان رنگ انار
لب ها
آغشته به طعم گس ليمو،
با نگاهي به تو عاشق ماندم
مهربانو !
و فراموش نشد
قصه ي تنهايي ما
كه فصولش
به درازاي شب يلدا بود
طرح آينده ي اين مفهوم
رو سپيد است چو برف
با سكوتي ژرف
و صميمانه ترين هديه كه بخشيديم به هم
عشق و آزادي
عشق
آزادي
و فراموش نكرديم كه اين صبر
به درازاي شب يلدا بود

88.09.30

No comments: