370
***
ببين حريم غصه ها
به غربت دلم رسيده است
بگو سراغ ِ من كجاست ؟
بگو تا رها شود لبم
كه خنده ام مجروح
صداي من دربند است
بگو تا به خاطرت
از كجاي اين سفر
راه را جدا كنم ؟
بگو
صداي من فسانه نيست
كه دست هاي من
بجز تو را اشاره نيست
بگو
تا رها شود دلم
كه چشم ِ گريه ام
بيدار است
بگو گريز نيست بگو
از نياز بودن ات كنار من
بگو كه حرف هاي تو شنيدني ست
ببين كه قلب من چقدر
با صداي تو
تپيدني ست
***
ببين حريم غصه ها
به غربت دلم رسيده است
بگو سراغ ِ من كجاست ؟
بگو تا رها شود لبم
كه خنده ام مجروح
صداي من دربند است
بگو تا به خاطرت
از كجاي اين سفر
راه را جدا كنم ؟
بگو
صداي من فسانه نيست
كه دست هاي من
بجز تو را اشاره نيست
بگو
تا رها شود دلم
كه چشم ِ گريه ام
بيدار است
بگو گريز نيست بگو
از نياز بودن ات كنار من
بگو كه حرف هاي تو شنيدني ست
ببين كه قلب من چقدر
با صداي تو
تپيدني ست
88.09.24
No comments:
Post a Comment