Sunday, December 28, 2008

عاشقانه - 177


177
عــاشقــانه
*****
به یــُــمن ِ ایمان
ایمن گشتم
و خدایگان
مرا در آتشی تفتیده می دارد
که ارغوان ِ چشمانم با نگاهی صیقلین
تو را نظاره کند ، بهارین
که گل می کنی و می شکوفی
لحظه لحظه در اطرافم


انتظار
تنها قراری ست که بسته ام با خود
تا هــُـرم ِ نفس هایم
شمرده شمرده
پاس داشته شوند
عجب نوازشی می کند این سوز سرما
ترانه های بر لبانم را
و اکسیر انتظار
قندیل وار
زنگوله ای شده بر پلک هایم
تا راه را گم نکنم
آری
این گونه ایمن ام می دارد
باوری که نمی دانم تا کـِـی و کجا
میزبان ِ تو باشم


مجيد گل محمدي
87.10.08

No comments: