Saturday, December 6, 2008

عاشقانه - 167

167
عــاشقــانه
*****
تو غمگین بودی
من خواندم ات
و بخت
که روی آن صندلی در نظاره بود
از راست ترین نگاه تو
به گوشه ی قلب من
خندان بود
از شش جهت شمارگان ِ بخت
با چرخش نگاه ِ تو و
حس ِ کامیابی در من
پیدا بود
چهــــــار
پــــــنج

دو . . . دو

و هر چه تو نزدیک تر شدی
یک . . . یک . . . یک

تو را با گام هایت پیمودم
سپید یا سیاه
و بخت
که روی آن صندلی در نظاره بود
یک یک ِ این خانه ها را با تو
تا من نزدیک می شد
تو غمگین بودی
ومن ترانه ات خواندم
حالا نگاه ِ مستقیم ِ تو
و راست ترین ِ حرف هایت را
در می یابم
چرا که هر دوی ما
بخت را در نظاره ایم از یک جهت
بی شمارگان
بی مُـــــهره و تاس و هیـــــچ خانه ای
همه جا خالی ست
غمت نباد که نفس ها
پیش گرفته اند
در ارتباط تو و من
غمت نباد
که من ترانه خوان ِ تو ام
مجيد گل محمدي
87.09.16

No comments: