Wednesday, December 10, 2008

عاشقانه - 171

171
عــاشقــانه
*****
من همین روزنه را
با تو نشان کردم
که نفس می کشم و نور
به اندازه ی وُســعم
کافی ست
لبخند تو – میزان ِ عدالت –
زندگی را به تکانی پی در پی
می سنجد
و هر از گاه که خاموش شوی
مــحــک ِ عشق
می زند سنگ به سینه
تا عیار دل و دلداده گی ام
کشف شود
قاضی ِ چشم
حکم ِ اعدام به اندوه ِ دلی می رانـَــد
تا که نامت به لب آرم
حلقه آویز نگاهم شود این اشک
و انا الحق گویان
فاش کند عشق تو را
این چه عشقی ست ؟
چه عشقی که مرا بـَـر دار
تا تماشای تو بالا برده
مجيد گل محمدي
87.09.20

No comments: