348
***
چقدر دُرنا از مسير خاطرات من و تو
به اين سمت مي آيند
تا لايه هاي كوچ
آرام يابند بر بستري پاييزي ،
آنك كه بال ها در جستجوي رنگين كمان و باران اند
پرهيز مي كنم از ديگرگوني در قلبت ،
رؤيا يت را بسپار به من
و طبيعت مرا تجربه كن ،
واگر دوست مي داري ام
دلبستن ات به من
شكرانه اي ست نه از خطا
كه دست ِ بر قضا
آفريده گشته ام براي تو
براي بار امانتي كه رؤيا يت را
بر دوش كشم
براي انهدام و آوار تن ها در تنهايي
با تنهايي
براي خو گرفتن در روزي باراني
در آستانه ي قلب ِ پر مهرت ،
چقدر آواز ِ اين دُرنا ها زيباست
چقدر زمين و زمان
به عشق ميان ما
مي بالد
و واقعه اي كه سال ها به انتظارش بودم
اكنون و پا به پا
با تو
در پيش رو مي بينم
***
چقدر دُرنا از مسير خاطرات من و تو
به اين سمت مي آيند
تا لايه هاي كوچ
آرام يابند بر بستري پاييزي ،
آنك كه بال ها در جستجوي رنگين كمان و باران اند
پرهيز مي كنم از ديگرگوني در قلبت ،
رؤيا يت را بسپار به من
و طبيعت مرا تجربه كن ،
واگر دوست مي داري ام
دلبستن ات به من
شكرانه اي ست نه از خطا
كه دست ِ بر قضا
آفريده گشته ام براي تو
براي بار امانتي كه رؤيا يت را
بر دوش كشم
براي انهدام و آوار تن ها در تنهايي
با تنهايي
براي خو گرفتن در روزي باراني
در آستانه ي قلب ِ پر مهرت ،
چقدر آواز ِ اين دُرنا ها زيباست
چقدر زمين و زمان
به عشق ميان ما
مي بالد
و واقعه اي كه سال ها به انتظارش بودم
اكنون و پا به پا
با تو
در پيش رو مي بينم
88.08.28
No comments:
Post a Comment