Thursday, June 11, 2009

عاشقانه - 218

218

عاشقانه

*****

چشم هايم را

با كفني بافته از ابريشم

مي پوشانند

مرگ اگر مرد باشد

حال ِ عشقم را

از آب ِ گلِ آلود ِ همين حوضچه ي غسل

مي گيرد ،

و دعاهاي نخوانده

ننوشته

چه بسا بر سر ِ من مي خواند ،

در مجالي كه مهياست تا برزخ

گنگ مي مانم از سؤالات نكير و منكر

كه نه عاشق بودند

و نه در عين حيات ِ ابدي

دلشان وسوسه اي داشت

به ارواح و جمادات و نبات

و اگر فلسفه ي خاك نبود

زير ِ اين گنبد مينا هم

مي شد آرام گرفت

88/03/21

No comments: