Sunday, November 23, 2008

عاشقانه - 157

157

عـاشـقــانـه

*****

فلسفه ي من

درهر پاييز مرور مي شود

هر بار پر رنگ تر و به تعبيري پخته تر

و اين برگ ها به غارتي هميشه گي و غريزي

تمام عاشقانه هاي مرا

دست به دست هديه مي دهند

اينگونه ام شناور در روزگاران

كه تا كنون

هزاران هزار برگ روياندم و

عاشقت ماندم

بي آنكه بداني چگونه

كه مست بايد بوده باشي تا بفهمي

چيستم !

من تمام شناسه هاي تو را دريافتم

و با هر پاييز

تغيير لحن نوازشگر چشم هاي تو را

خوب فهميدم

نقطه اي را پيدا كردم

كه ثابت ِ روزگار

-مرگ

كمين ِ لحظه هاي مرا

نشانه مي گيرد

و به لبخندي از تو

بي رمق مي ماند

با دقت مرا مرور كن

نگاه تازه اي دارم اين بار

مجيد گل محمدي

1387.09.02

No comments: