Monday, November 10, 2008

عاشقانه - 149

149

عــاشقــانه

*****

از وراي ثانيه هاي ولنگار

و حرف هاي متروكه

دلم براي خنده هاي تو تنگ مي شود

درنگ نكن و لبخند بزن

گر چه كم يافت مي شوي و من

در بودن و نبودن ات

گاه مي رنجم و گاه دلشادم

اما دوباره و چند باره

ميان مرگ و زندگي

عشق ِ عتيق ِ تو را

با خاكساري ِ رغبتم

هــي بارور مي كنم

با اينهمه دريغ ام مدار لبخندت را

من بي زمان و بي مكان

دلتنگم

مجيد گل محمدي

87.08.20

No comments: