Wednesday, December 8, 2010

عاشقانه - 460

460
عاشقانه
***

شب ها چقدر به دنبال نگاه تو

بلند می شوند

خوابم نمی برد و پلکی اگر به هم زنم

باران همیشه به دنبال من

روانه می شود

عمری صبور می شوم تا بفهمم این فاصله

از بود ن ات چقدر پیر می شود

یا اینکه پا به پای من هر بار

تا کجا ی تو سر می کشد

با این همه

من فکر می کنم

این فاصله با بودن تو در حوالی انتظار

هر شب بلند بلند نفس می کشد

یک شب که پنجره از خلوتم به سمت و سوی تو پرواز می کند

دستی به واپسین غبارعاشقانه ها بکش

با هر نوازشت ببین چگونه در برابر تو

بی پرده می شوم

خواب از کنارتو کابوس وار گذر می کند

من فکر میکنم این ها نشانه است

تنها منم که درکنار تو ایستاده ام و هیچ گاه

فکر گذر نمی کنم

باید برای قصه های شبانه ات فکر تازه ای کنم

با فانوس

شروع می کنم اما دریا را

بهانه می کنم


1389.09.17


No comments: