Friday, October 1, 2010

عاشقانه - 445

445
عاشقانه
***

تو را مرور کنم کنار پنجره ای که باد می آید

یا خویش رابا خلوت ات

که رمز عبور می خواهد

در گیر،

با اینکه قابی نیست در پشت و روی ِ بودن ات

و راه

تنها وسیله ای ست که بیشتر تو را

به داشتن شبیه می کند

چشمم به یمن رؤیت روی ات

قمار میکند

با نشانه هایی ممنوع

گاهی به چشم ِ غنیمت و یادگار

تو را نگاه می کنم

گاهی به خاطرت

پاییز را

بد جور با خش و خش ، بهانه می کنم

اما مدام و بی هوا

می باری و

تسلیم می شوم

حالا چه وقت

از پشت و روی حوصله سر در بیاورم ،

با تو قمار می کنم

با دست های خالی و چشم های باز

تا بیکرانه های بودن و نبودن ات



89.07.09


No comments: