Saturday, September 18, 2010

عاشقانه - 444

444

عاشقانه

***

این بار که از کنار پنجره گذر کنم

آفتابی خواهم شد

و دلخوشم که تو

غریبه گی را خوب می فهمی

این شب ها چه دیر دیر

به بوسه های من

رسیدگی کردی

سرک می کشی به سختی

نمیدانی

با کدامین روی

با چه جان دادنی به تو

شب به خیر می گویم

نامه های سفر تمبر نخورده می آیند

و با فاصله

مرا به تنگ نای غربت

حواله می کنند

می نویسم ات ، دوباره و چند باره خط می زنم

غلط می کنم که می نویسم و هــِـی

وصله می زنم

اصلاً دلم نمی خواهد

خــ ــ ــ ــ ــ ــط فاصله مرا رها کنی

حالا

چرا به خواب تو نمی آیم نمیدانم !

ولی از امشب

خودم را به خواب خواهم زد

دزدکی تو را می پایم

و خواهی دید که " دوستت دارم " را

به تک تک ستاره های ات

می آویزم


89.06.27

No comments: