Saturday, September 18, 2010

عاشقانه - 443

443

عاشقانه

***

از قبض و بسط سینه ی تو

شراب می چکد و می نوشم ، سرخ

و عادت دارم

ســِـــکر ، تو را

بالا ببرم و تمام ات کنم از درد

لول شوم

رفتن به نازکای خــُــلق و خوی تو

گمگشته گی ست

از راه و گاه و حفره ها ی تن ات

که تو

سرزمین کشف منی

نزدیک تر می شود مسیر

دندان به روی جگر

مدام و تا روز

منتهی می شود به شب

شاید بکاهد این خماری فاصله را

میان ما

آه از شراب چکاندن ات

که ســِـــکر

می روی بالای اندامم

آه از سکوت

تا لب تــَــرکنی

فشردم ات

در آغوشم


1389.06.26

No comments: