Sunday, October 10, 2010

عاشقانه - 447

447
عاشقانه
***

به راه فکر می کنم

مگر چقدر مانده تا کنار تو؟

که آه می کشم

به روی بوم خاطرت

دست می کشم به پیچ های موی تو

هنوز هم نامه های نا نوشته ام

بوی آشنایی و حضور می دهند

رازها به سمت ما گسیل می شوند

و هیچ نام ِ تازه ای نمی شود که با نگاه دور و بر

به خاطرت صدا کنم

به چشم های تو نگاه می کنم

و تو

رودخانه را اشاره می کنی

و این ستاره ها

تمام آن نشانه های خیس و روشن اند

که من به جای واژه ها

کنار نام تو

به هر کدام بوسه می زنم

مگر چقدر " حیف " می شود نوشت

که حرف تازه ای نمی زنم

و حیف می شوند لحظه ها

بدون بودن ات


اصفهان

89.07.16


No comments: