Thursday, May 20, 2010

Majid Golmohammadi - 402

402
عاشقانه
****
آنکه تو را می آفرید
مرا نیز دوست می داشت برای تو و ساخت
با فرق اینکه در تنگنای روزگار
در چشم های تو بیشتر ستاره کاشت
و در گلوی من
ترانه های ناب ،
عاشق شدن یا اینکه بر زبان بیاورم دوستت دارم
خرجی برای لحظه های ساده گی ام بر نمی دارد
و بر نمی خورد به حوصله ام اصلاً
چرا که آنکه تو را آفرید
ذره ذره یادم داد
چگونه در مجال فاصله ها
آرام و سر به زیر
طاقت بیآورم ،
پشت هم
اتفاق های ساده می افتند
مادرم خواب می بیند
و موهای تو پیچ می خورند چون شعله
بر خاطرات مان که با رنگ های خیس
ما را به یاد می آورند
اتفاق های ساده می افتند
راستی !
گاهی که برگ های پنجره ات را ورق می زنی
نشانی مرا که باد برای ات آورده
به خاطرت بسپار و سر زده بیا
بد نیست

89.02.29

No comments: