Sunday, May 16, 2010

Majid Golmohammadi- 400







امروز ، پارسال و دیگر هیچ




400
عاشقانه
****
هیچ می دانستی
من کشف تو ام
با من که سخن گفتی
آویختم ات کنج دلم
در چکاد لحظه ها
آنک که سخن گفتم با تو
سخنم دعوت ِیک بازی بود
هرکسی
دیگری را آغازید
بازگشتی بر اصل خویش
بیرون شدن ِ من از من
با تو
بیشتر بودن ِ تو در من
از من
هیچ می دانستی
چهره ای دیگر نیست
و تو دریک سال بعد از این بازی
بی زمانی
در سکوت ِ من
و پس از یک سال
بی زبانم در تو
بی زمان
هیچ می دانستی
عاشقانه ، صبر می خواهد
سطر هایی که نوشتی از درون من
جزء بازی مان نبود
و تو می دانی
در پی ِ زمزمه ای بودم من
تو مرا تسخیر کردی
رد پای ات را با چشم شنیدم من
و شنیدی
در بن بست
کنارت بودم
هیچ می دانستی
که در این یک سال
نه فقط از ابر می بارید
چشمان من و تو
نگران ِ هم
بودند نه اما جزء بازی مان
نه فقط آسایش
هیچ رازی بین ما پنهان نیست
از میان خویش زادیم خویشتن را
و حقیقت را
هیچ می دانستی
در میان ِ نام ها گمنام بودیم
و هنوز
ماندیم و هنوز . . .
. . . مدیون ایم




89.02.26

No comments: