122
عــاشقــانه
*****
اي من !
ديدي چقدر صبور بودي
تا اين همه اشتياق
سرانجام
كجا و كي
درست وقتي كه انتظارش را نداري
تو را اثبات كند
ديدي كه بايد آنقدر مي گشتي
كه ببيني تنها بودي
و اين تنهايي
چقدر فاصله را
زيبا
توجيه مي كرد
تازه مي فهمي كه به چيزي
چيزي كه شبيه توست
پا و دل مي بندي
كششي شورانگيز
هـِـي تو را از دل و بيدل
مي كشد هـِـي . . . هـِـي
انگار مي خندي
و چقدر ساكت بودي
انگار خوشحالي
و چقدر ساكت بودي
بي توقع يا كه چشم داشتي حتي
تا كجا و كي
عشق را مي فهمي . . .
باش !
اين شب بازيگوش
پر ستاره ، پر مهتاب
گام هاي تو را مي پايد
با نشيبي و فرازي كه هم از حنجره ات مي خواند
در مقام وضرب نزديك و هماهنگ در آغوش
باش !
تا باشد و بماند با تو
تا باشم و بمانم با من
مجید گل محمدی
87.07.18
No comments:
Post a Comment