195
عـاشـقــانـه
*****
طلسم روز شمار ِ حافظه ی من و تو
سال هاست
در عمق پرواز پرنده ها پنهان شده
و هرگز
به یاد نخواهیم آورد که باد
اجیر شد تا چشمان مان بی قرار شوند
خیال ِ آنکه تو را به جایی نخواهد بــُــرد
آسوده ام می کرد
که در اولین پیچ پاییزی
تو از ارتفاع باران لغزیدی
من از صبوری ِ دشوار
خاموش ماندم
اینک اما
بی رمق
بی راه
دختری گمنام ، برهنه بر روی سینه ام
ترانه ای می خوانــَــد :
" حالا بیا تا مــِــی خوریم
شراب ِ مُلکِ ر ِی خوریم
حالا نخوریم کــِــی خوریم "
مجيد گل محمدي
1388.01.06
1 comment:
خوشمزه بود
...
~~~***Ar@GoL***~~~
Post a Comment