03
عــاشقــانه
*****
از اندرون این دلِ خسته
هیچ کسی سر بر نمی کند بیرون
که نه عرصه ای ست برای جولان
و نه دامگهی برای حضور
تنها در این میانه
تویی
که مانده ای برای ام و آنهم
آینه وار ایستاده ای در برابرم
می طلبی و به خویش ات می خوانی
می ستانی و به پیش ام می رانی
مجید گل محمدی
85.07.28
No comments:
Post a Comment