Tuesday, May 5, 2009

عاشقانه - 207

207

عاشقانه

*****

با هرچه زبان در كام

راه بر هر لرزشي از روي هوس

خواندن و خنياگري ام بسته شده

تو چرا گوش به اين عادت ِ بيكس مانده ندادي

و نخواندي هيچ

تو چرا وسوسه هايت نه شبيه دستانم

كه به تقليد

نگاهم را دزديد

تو چرا عين پريزاده ي غمگين

نبض ِ هر واژه ي مسدود

در طپش هاي لبم را

نچشيدي و نرقصاندي

نرقصيدي

من چرا شك بُردم به غرورم

كه به اصرار غريبانه ي نامت

خاطرم لرزيد

كاش با تو نمي گفتم

نغزها و فـُــكاهي هاي دلم را

كاش با تو به جز عشق سخن مي گفتم

كه ز حسرت

به سراغ تو نيايم در خواب

كاش با تو نمي گفتم : عشق

مفهوم عجيبي دارد

كه به خود شك كنم و راه

به هر لرزش موزون

بر بندم

88/02/15


No comments: