Saturday, November 13, 2010

عاشقانه - 454

454
عاشقانه
***

تنهایی ات را در می یابم

جایی که بوسه باید زد

بر تنها ترین نگاه

ودستانت که آرزو می سازند

بخشایشی شگرف را

که من با جرم عشق

حبس می کشم در آغوشت

جایی که راز هایی پنهان خفته

رمزی مکیدنی ست

بر سینه های تو

راز هایی که نگفته می مانند

رازهایی که نخواهی گفت

با هیچ

من با لبان تو احساس می کنم

در کنج واژه های عبور

راهی درست می کنی از بغض لحظه ها

تا من سفر کنم

خوابم نگیرد از حضور تو

تنهایی ات را دریافتم

جایی میان اشک های باخته

حسی که فکر می کنم

راه گریز نیست

من حبس می کشم

جایی که هیچ حس تازه ای

جز عشق تو نیست در من

که نیست


89.08.19

No comments: