385
***
پیاله ی آغوش
و دریایی عشق
حکایت ِ تشنه گی من با توست
زحمت به آبروی خویش هم نمی دهم
چون باز می کنم لب
تا نامت بخوانم و تو یک آن هوس کنی به پاسخم
لاجرعه با نگاه تو
عاشق می شوم
***
پیاله ی آغوش
و دریایی عشق
حکایت ِ تشنه گی من با توست
زحمت به آبروی خویش هم نمی دهم
چون باز می کنم لب
تا نامت بخوانم و تو یک آن هوس کنی به پاسخم
لاجرعه با نگاه تو
عاشق می شوم
89.01.02
No comments:
Post a Comment