420
عاشقانه
***
دارم به وسوسه هاي دلم
خوب گوش مي دهم
صبر مي كنم
با شرم در نگاه ِ خويش
هر شب ستاره هاي تو را آب مي كشم
ديوانه جان !
چشم های تو در زير سايه هم
برق مي زنند
بيچاره من
هزار بار پلك مي زنم
خوابم نمي برد،
بعد از طلوع
لب ها ، سراب مي چشند
وقت ِ غروب
با بغض ها ، تصوير ها
رازها
آيينه را سر مي كشند
سيراب مي شوم
عاشقانه
***
دارم به وسوسه هاي دلم
خوب گوش مي دهم
صبر مي كنم
با شرم در نگاه ِ خويش
هر شب ستاره هاي تو را آب مي كشم
ديوانه جان !
چشم های تو در زير سايه هم
برق مي زنند
بيچاره من
هزار بار پلك مي زنم
خوابم نمي برد،
بعد از طلوع
لب ها ، سراب مي چشند
وقت ِ غروب
با بغض ها ، تصوير ها
رازها
آيينه را سر مي كشند
سيراب مي شوم
دارم به تو فكر مي كنم
با ابر ها راه مي روي
يادت بخير
با ابر ها راه مي روي
يادت بخير
باران نمي شوي ؟
89.04.23
No comments:
Post a Comment