Thursday, February 11, 2010

عاشقانه - 380

380
***
در موج چشم هاي تو
بند بندِ عاشقانه ها
نقش ِ بر آب مي شوند
چشم هاي تو چون نقشه هاي راه
راست گفته اند و در تمامي جهات
پيچ داده اند مرا ،
شب مي شوم
آرام و سر به زير
چشم هاي تو
برق مي زنند هر لحظه بي قرار ،
امروز را
وحشي تر از احساس پستان هاي دست خورده
سر كش تر از فرداي جا خوش كرده در بُهت ِ بكارت
پرواز داده ،
تو به جاي كوه ها و دره ها
از باورم بالا و پايين مي شوي
من ، خاموش تر
آهسته تر
هر لحظه نزديك تر
دل تنگ تر مي شوم ،
از قراري نا به هنگام
جاي يك بيتوته ي آرام تغيير كرده
از كنار رود تا حادثه
راه اما
رو به آغوشت
مه گرفته
بي گدار ِ رؤيت مهتاب ، مسدود
چشم هاي تو
بي قرار ِلحظه اي برّاق از پشتِ مه ،
دست هايم رو به رو
وحشي تر از احساس آميزش در پي ات
پشت و رو ي عاشقي در خونِ مه
پنهان شده
وآنچه مي جنبد
لباني تر شده ست از بغض
بي فرياد . . .
88.11.22

No comments: