Wednesday, February 16, 2011

عاشقانه - 474


474
عاشقانه
***

مگر چقدر دل دارم

که از کجا تا کجای این خیابان ها

راه می کشم

به دنبالت

می آیم

می آییم

مگر چقدر حنجره دارم

که فریاد می کنم

فریاد می کنیم

کجایی؟

آزادی

چقدر بوسه های تو سرخ و پر جوش اند

بر سینه هایی که تنگ می تپند

در درونشان دل ها

و گفتگو دارم

هوای گفتن از حدود قلبی

که نامش را

وطن نهاده ام اینجا

و چاردیواری

که مشت می کوبم

مشت

بر هر خشت

مشت می کوبم

مشت می کوبیم

و می دانم

تو

پشت این ضربه ها و ضجه ها و فریاد ها

نشان به آن نشان

که می شنوم صدای پای ات را

نزدیکی

می آیی

می آییم


89.11.27


Tuesday, February 8, 2011

عاشقانه - 473


473
عاشقانه
***

به قِدمت یک اُرُسی

مشبک و رنگی

که بیایی و پشت اش به پرواز

سلام کنی

ایستاده ام در مسیر آسمان تو

و با هر تابش

ترجمه می شوم با مفاهیم

رنگ و وارنگ

احساسم

به حجم آب پاشی

جلوی هشتی قدیمی

بیشتر شبیه شده

رو به باغ

دراز کشیده ام

در آغوش کشیده ام

گونه ها و بوسه های خیس را

در بُهت و انتظار آمدن ات

عجیب راه می روم

که کوچه ای کاهگلی و بن بست

خاطرم را می کشد در خود

نگو که پیچ می خورَد به حس تو

شبیه بودن ات

که امروزی ست

و تن پوشم

همان رد بوی گشوده آغوش تو را دارد

قدیمی ام

به فرصت ِ یک گزیده شعر

که در هیچ نگاه تاریخی

بر زبانی عاشق

نیامدم هرگز

و با ستاره های خیس تو

در آسمان مشبک ات

آشنایی دارم

نگاهت

در کدورت دوران

ستودنی ست


89.11.19


Sunday, February 6, 2011

عاشقانه - 472


472
عاشقانه
***
by Majid Golmohammady on Sunday, February 6, 2011

تو

یک نگاه ساده ای و من

جواب بغض های تو

چه باوری

که از گریز ها

راه می زنی به جستجوی من

چه ازدحام عاشقانه ای

که یک کلام

بس

تویی و من

و دست های نیمه جان

که از تلاقی حضور و لحظه ها

میان ما

جان گرفته اند

حرف می زنند

یک کلام

بس

به هر نگاه تو

تمام شعر را حرام می کنم

تو بغض های نا سروده ی مرا

چه حکم می کنی ؟

تمام نبض ها حلال شد

به یک کلام

بس

عشق خامش است

گناه نیست که من داد می زنم


89.11.17